ترنم ترنم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

آروم جون مامان و بابا: ترنم

8.5 ماهگی تو دل مامان

سلام نازگل مامان. گل دخترم.عشق مامان و بابا.خوبی فدات شم؟دیروز وقت نکردم برات بنویسم آخه دیروز مامان جون(مامان مامانی) از تهران اومد تا پیش مامانی بمونه که اگه شما قدم رنجه فرمودین و تشریف آوردین از شما و مامانی مراقبت کنه و حسابی بهمون برسه.برات لباسای کاموای گرم زمستونیتو هم گرفته و آورده .دایی جون هم برات یه ست حوله حموم خوشگل با لیف و پاپوش های خوشگلترش فرستاده.دیروز بعد از ظهر هم عزیز جون (مامان بابایی) با عمه و عمو اومدن و یه سری وسایل برات آوردن.برا شام نگهشون داشتیم.آقاجون(بابای بابایی)هم برا شام اومد و جمعمون تکمیل شد. اینم لباسای گرمی که مامان جون برات از تهران زحمت کشیده و آورده: اینم حوله ای که دایی شاهین برات گرفت...
27 مهر 1390

سخنی با خاله جونیای نی نی وبلاگ

سلام عزیزان.امیدوارم همه شما و نی نی های گلتون سلامت باشید و موفق.آخه خاله جونیای مهربون این انصافه میاین به ما سر میزنید ولی ما نمیدونیم کیا اومدن و رفتن؟ حداقل یه سلام تو قسمت نظرات بنویسین  تا ما بدونیم کیا قدم رنجه فرمودن و به ما سر زدن.ممنون از توجه و مهربونیای همتون. آخه دیروز آمارمون ١٤٧ بود و فقط ٣ تا از خاله جونیای مهربونمون نظر دادن. ...
25 مهر 1390

26 روز دیگه

سلام نازگلک مامان خوبی عشقم؟ الان که این سوالو ازت پرسیدم همچین تکونی خوردی تو دلم که جواب سوالمو گرفتم. خدارو شکر که خوبی مامان جون.دیروز یه کوچولو کمر درد گرفته بودم.دردش مثل درد پر بود. نمیدونم چرا همش فکر میکنم زودتر از وقت(٩ ماه و ٩ روزت که میشه ٢١ آبان) به دنیا میای.من که از خدامه زودتر بیای ولی از یه طرفم دلم میخواد که حسابی رشد کنی و تمپولو بشی بعد بیای پیش همه کسایی که منتظرتن تا ما هم یه لقمه چربت کنیم جوجو کوچولوی من. ...
25 مهر 1390

90-7-23 روز ضد حال

 برا ساعت 12:30 وقت داشتم قرار بود با عمو برم اما حدود 10:30 بود که بابا زنگ زدو گفت وقتت برا چنده منم گفتم گفت خودمو  تا اون موقع میرسونم.منم خوشحال شدم که به جای 5-6 بعدازظهر دختر گلمونو فوقش تا 2 ظهر میبینیم.چند ساعت زودتر هم غنیمته.آخه تو که نمیدونی مامان و بابا چقدر بیقرار دیدنتن.خلاصه 12:30 رسیدم مطب دیدم در بیرون که آهنیه بازه اما در مطب که شیشه ایه قفله و هیچ بنی بشری توش پیدا نمیشه.فکر کن حتی منشیم نبود که حداقل جوابگو باشه.خلاصه 10 دقیقه ای وایستادم اونجا که شاید پیداشون بشه آخه شواهد اونطور نشون میداد که برمیگردن و کلا مطب تعطیل نیست.بابایی هم که رفته بود ماشینو پارک کنه سر رسید گفت حالا چکار کنیم؟یه داروخانه نزدیک...
24 مهر 1390

هفته 36 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ وزن كودك شما هر روز زياد مي شود، تقريبا روزي 30 گرم. وزن او حدود 2700 گرم است و حدود 48.2 سانتي متر طول دارد. موهاي كرك مانند او و همين طور ورنيكس (ماده نسبتا چربي كه بدن او را پوشانده بود و از پوست او در برابر مايع آمنيوتيك محافظت مي كرد) در حال ناپديد شدن هستند. كودك شما همه اين مواد را به همراه ديگر ترشحاتي كه به درون مايع آمنيوتيك مي ريزند، مي بلعد و اين مواد تا زمان تولد در شكم او باقي خواهند ماند. اين مخلوط سياهرنگ كه مكونيوم ناميده مي شود، اولين مدفوع كودك شما را تشكيل خواهد داد. در انتهاي اين هفته كودك شما كامل شده است. به كودكاني كه در بين هفته هاي سي و هفتم و چهل و دوم به دنيا بيايند كامل مي گويند، به...
24 مهر 1390

تحویل تخت و کمد(با عکس)

سلام قند عسل مامان.صبحت بخیر.دیشب ساعت 8 تخت و کمد اتاقتو آوردن  و من و بابا هم که کلی ذوق داشتیم بعد از اینکه حسابی تمیزشون کردیم و پارافین کاری تمام وسایلایی که تا الان برات خریدیم رو تو کمدات چیدیم و بیصبرانه منتظریم که میوه ی عشقمون که تو باشی هر چه زودتر به ثمر برسی و بیای پیشمون. تا بتونیم یه دل سیر نیگات کنیم و در آغوش بگیریمت.خیلی دوستت داریم سلطان قلب ما.       ...
24 مهر 1390

آغاز هفته 37 (24 مهر 90)

هفته 37 بارداری کودک شما چگونه تغییر می کند؟ تبريك! كودك شما كامل شده است و از اين به بعد قادر خواهد بود كه به زندگي در خارج رحم ادامه دهد. كودكاني كه قبل از 37 هفتگي به دنيا بيايند نارس و به آنهايي كه بعد از 42 هفته به دنيا بيايند ديرشده مي گويند. وزن كودك شما كمي بيشتر از 2720 گرم است و از سر تا پاشنه پا حدود 48.2 تا 50.8 سانتي متر طول دارد. موي سر بسياري از كودكان در هنگام تولد كامل است و طول موهاي آنها ممكن است بين 1.2 تا 3.8 سانتي متر باشد. اگر رنگ موي كودك شما با خود شما يكسان نيست تعجب نكنيد. برخي نوزادان هم تنها كمي موي كرك مانند دارند. شما چگونه تغییر می کنید؟ در هفته هاي آتي فقط بايد منتظر باشيد. از اين موقعيت براي آماده ك...
24 مهر 1390

سونو 36 هفته تمام(23 مهر)

  سلام جیگر طلای مامان حالت حسابی خوب بود اما از وزنت من و بابایی راضی نیستیم عشق مامان و بابا. البته دکتر گفت خوبه و مشکلی نیست ولی من و بابا دوست داریم تو تپلی شی .حسابی به خودت برس دیگه جیگر طلا آخه من که همش در حال خوردنم.اونم چیزای مفید و مقوی.اینم خلاصه سونو : ضربانات قلبی و منظم156  بار در دقیقه AC=307  ,HC= 322 , BDP=89 , FL= 69 همگی به میلی متر حدود 35 هفته و 6 روز (36 هفته تمام) قرار جنین سر در پایین جفت خلفی-فوندال مایع آمینوتیک در حد طبیعی وزن تخمینی: 2610 گرم ...
24 مهر 1390

پایان هفته 36 (4 هفته به اومدنت)

سلام یکی یدونه مامان. عزیز دردونه مامان. گل گلخونه مامان. جیگر طلام . فدات بشم من عسلکم. امروز احساساتم فوران کرده مامانی. آخه قراره بیام و گل خودمو ببینم. امروز وقت دکتر دارم و چون پایان هفته 36 ا قراره سونو بنویسه. هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا. من و بابایی میایم دیدنت گلم.خیلی خوشحال و هیجان زده ایم.وقت دکترم ظهره خودم میرم(البته عمو میاد میبردم آخه بابایی دیگه نمیذاره تهنایی برم بیرون میگه نگران میشم.قربون دل مهربونش برم من  )  بعد  میام خونه و وقتی بابایی اومد از سر کار اونوقت عصر با هم میایم سونو و تو رو میبینیم. قرارمون بعدازظهر گل مامان. ...
23 مهر 1390